سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/10/9 | 4:46 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

چینش استوار قرآن‏

یکى از ارکان فصاحت سخن، پیراسته بودن از سستى پیوند و ترکیب است.

یعنى: پیراسته بودن از غلطهاى دستورى (ضعف تألیف) در نظم و پیوند کلام.

این سست‏پیوندیها، در سخن ادبا نیز کم نیست.

سعدى در گلستان آورده است: «محب الأتقیاء و افتخار آل فارس»وى به غلط واژه آل را به فارس اضافه کرده است واژه آل، هیچ‏گاه به مکان اضافه نمى‏شود راغب اصفهانى نوشته: «الآل مقلوب عن الأهل و یصغّر على اهیل إلّا انه خص بالاضافة إلى اعلام الناطقین دون النکرات و دون الأزمنة و الأمکنة، یقال: آل فلان و لا یقال آل رجل و لا آل زمان کذا او موضع کذا.»یعنى: «آل» مقلوب اهل است و به گونه «اهیل» مصغر مى‏شود. آل تنها به شخصیتها اضافه مى‏شود نه به اسمهاى ناشناخته و نه به زمانها و مکانها.

استوارى نظم قرآن و استحکام ترکیبات آن بى‏مانند است. تاکنون هیچ ادیبى نبوده تا چینش استوار قرآن را بفهمد و ستایش نکند. قرآن، از هرگونه سست‏پیوندى (ضعف تألیف) پیراسته است.

خوش‏ادایى‏

یکى دیگر از ارکان فصاحت سخن، پیراسته بودن از ناگوارى (تنافر کلمات) در اداست. سخن فصیح باید به گونه‏اى ترکیب یافته باشد، که لکنت‏آفرین ننماید. چون جمله «خواجه چه تجارت کرد» یا مثل این جمله: «صد سطر شعر،حفظ کردم» خوش‏آهنگى و خوش‏ادایى قرآن در تکرار پیوسته همه خوانندگان قرآن مشهود است. تندخوانى قرآن، هیچگاه دچار لکنت‏هاى تنافر کلمات نمى‏شود. امروز چند میلیون حافظ قرآن در جهان هست، که براى از یاد نرفتن آیات، هر روز قسمت زیادى از قرآن را تندخوانى مى‏کنند، و هیچگاه به کلمات لکنت‏آفرین برخورد نمى‏کنند، و شاید هیچ کتابى را نتوان به سرعت قرائت قرآن خواند به دلیل اینکه به طور معدّل، قرآن مجید، هفتصد صفحه دارد و بسیار بوده‏اند و هستند که مى‏توانند قرآن را در یک شبانه‏روز و حتى در یک شب به پایان ببرند و یکى از قاریان قرآن، تمام قرآن را در شش ساعت مى‏خواند. و این از این روست که واژه‏هاى قرآن آبشارگونه بر زبان مى‏گذرد چون در چینش واژه‏ها روانى و سلاست رعایت شده و خواندن آن، مثل آمدن از فراز به نشیب است نه از نشیب به فراز.

بیانگرى و روشنى نظم قرآن‏

قرآن، روشن‏ترین پیام جهانى است. قرآن، هشدار، ذکر، نور، بیان، تبیان و فرقان است یعنى هم روشن و واضح است و هم روشنگر، چون پیچیدگى و ابهام، یا به انگیزه به کارگیرى کنایه‏ها و مجازهاى دور از ذهن است یا به علت استعمال واژه‏هاى دیریاب. و یا پیچیدگى، پدیده نظم و ترکیب نابسامان است و یا مولود به کارگیرى اصطلاحات ویژه و تخصصى. ولى قرآن، از همه اینها پیراسته است. دلیل این روشنى و روشنگرى، انقلابى است که در توده‏هاى عرب عصر جاهلیت پدید آورد.

چینش قرآن، به گونه‏اى حکیمانه است، که هوشمندان نکته‏یاب از نوع چینش و پیوند واژه‏ها، رازها و رمزها مى‏یابند، و این رمزها و رازها جدا از بار رسالتى است که واژه دارد. مثلا قرآن، هنگام بیان حدّ سرقت مى‏گوید: مرد دزدو زن دزد و هنگام بیان حد زنا مى‏گوید: زن زناپیشه و مرد زناپیشه.

«وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما»سوره مائده، آیه 38. دستهاى مرد دزد و زن دزد را قطع کنید.

«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ» سوره نور، آیه 2.به هر زن زناکار و مرد زناکار صد تازیانه بزنید.

در مسأله دزدى، مرد را مقدم مى‏دارد و در مسأله زنا زن را، این مقدم شدن‏ها، نکته‏هایى را مى‏آموزد، غیر از بیان حدّ سرقت و حدّ زنا.

امروز، از نظر بزه‏شناسى ثابت شده که مرد، بیشتر گرایش به دزدى دارد. و زن، بیشتر گرایش به زنا. چون زن از طریق خودفروشى و مرد از طریق دزدى مى‏توانند کمبود اقتصادى را جبران کنند.

در چینش و نظم و ترکیب قرآن شریف، ویژگیهاى مهمى به چشم مى‏خورد.

تقدیم و تأخیرهاى قرآن، درس‏آموز و هوش‏برانگیز است، این تقدیمها تنها تقدیمهایى نیست که مفید حصر باشد (آنچه در علم معانى به آن تکیه مى‏شود) قرآن، کتاب خداست، و متن حکمت است، و هر چیزى به جاى خویش نیکوست.

«وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ».سوره حج، آیه 27. ترجمه: «برنامه حج را اعلان کن پیاده‏ها و سواران بر مرکبهاى لاغر و چابک از کرانه‏هاى دور به سویت مى‏آیند.»

در این آیه، واژه «رجال» (جمع راجل) که به معنى پیاده‏هاست بر «و على کلّ ضامر» که به مفهوم سواران است مقدم ذکر شده. علوى، صاحب الطرازنقل کرده: ابن عباس پیوسته از خداوند متعال مى‏خواست تا موفق شود پیاده به سفر حج برود و پیوسته مى‏گفت: خداوند، کلمه «رجالا» را بر «على کلّ ضامر» مقدم داشته و این تقدیم، نشان فضیلت و ارجمندى بیشتر حج‏گزاران پیاده است. «1» عنایت قرآن‏آشنا و مفسرى چون ابن عباس به مقدم بودن این واژه و آگاهاندن این نکته که تقدیم رمزى دارد، تأکیدى است بر کاوش ما و پژوهش نکته‏سنجانه در تقدم‏ها و تأخرهاى قرآنى.

واژه کتاب همه جا بر واژه حکمت مقدم شده است.

در آیه‏هاى 129، 151 و 231 بقره. و آیه‏هاى 48، 79، 81، 164 آل عمران.

54، 113 نساء. 110 مائده. 89 انعام، و 2 جمعه.

بدین ترتیب، هر جا این دو واژه با هم آمده کتاب مقدم است. کتاب بر میزان نیز مقدّم شده است. در آیه‏هاى 17 شورى و 25 حدید. در این دو آیه، کتاب و میزان با هم است و کتاب مقدم.

کتب بر رسل نیز مقدم شده است. در آیات 285 بقره و 136 نساء یعنى هرجا واژه کتاب با این واژه آمده است مقدم شده.

واژه «قربى» و «اقربین» همه جا بر «مساکین» و «یتامى» و «ابن السبیل» مقدم است. «یتامى» نیز بر «مساکین» و «سائل» و «ابن سبیل» همه جا مقدم شده. امّا در آیه هشت سوره انسان، کلمه «مسکین» بر «یتیم» مقدّم شده است و این تقدیم، به جهت رعایت تقدم زمانى بوده است چون «مسکین» روز اوّل به در خانه مولا على- علیه السلام- آمد و یتیم روز دوم و روز سوم که گرسنگى به اوج رسیده بود اسیر، درخواست کمک کرد که کافر بود.

تقدم قربى و اقربین 83، 215 و 177 بقره. 8، 36 نساء. 90 نحل. 26

اسراء. 22 نور. 38 روم. 41 انفال. 7 حشر.

تقدم یتامى (بى‏پدران) بر مساکین و سائل و ابن سبیل: 83، 177، 215 بقره. 8، 36 نساء. 31 انفال. 7 حشر. 9 و 10 ضحى. در آیه‏ «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» بر سائل تنها مقدم شده و باز در آیه 17 فجر، یتیم بر مسکین مقدم شده است.

این تقدیم، هم هماهنگ با تقدم طبیعى و ذاتى «قربى» نزدیکان و خویشان است. و هم تأکیدى است بر خویشاوندنوازى و رعایت حال خویشان و پیوند با خویشان که در فرهنگ اسلامى به «صله رحم» شهرت دارد. و کنایه‏اى است مانند: چراغى که به خانه رواست به مسجد حرام است. یعنى تا هنگامى که نزدیکان ما محرومند ابتدا باید حال آنان را ترمیم کنیم.

همه جا «سمع» بر «بصر» و «سمیع» بر «بصیر» و «سمیع» بر «علیم» مقدم شده است.

و اعجاب‏انگیز است که ادراکات سمعى در انسان، حساسیت ویژه‏اى دارد.

به گونه‏اى که بسیار کم بوده‏اند کسانى که ناشنوا باشند و اوج علمى یا هنرى هم داشته باشند مثل بتهون و ...

لیکن بسیار بوده‏اند نابینایانى که به بلندترین قله‏هاى دانش و بینش زمان خویش رسیده‏اند مانند: «ابو العلاء معرّى» شاعر کم‏نظیر عرب. «میلتون» شاعر بزرگ «دکتر طه حسین» نویسنده کم‏نظیر عرب.

«ابو محمد، عبد الله بن محمد» از اصحاب حضرت باقر- علیه السلام- و از اصحاب حضرت صادق- علیه السلام- مشهور به ابو بصیر. «رودکى» شاعر پرآوازه فارسى (شگفت‏انگیز است آن‏قدر شعراى نابینا زیادند که مرحوم على اکبر مشیر تذکره شاعران کور را در متجاوز از سیصد صفحه نگاشته است).

اهمیت دیگر ادراکات سمعى در این است که اگر کسى چشم را از دست بدهد نیروى دیگرى را از دست نخواهد داد ولى اگر کسى شنوایى را از کودکى‏نداشته باشد، گویایى را نیز از دست داده است.جهت دیگر تقدم سمع بر بصر این است که: ما صدا را از هر سو که باشد مى‏شنویم (از جهات ششگانه) لیکن تنها چیزهایى را مى‏بینیم که روبه‏روى ما باشد و یا آیینه آنها را نشان بدهد. نکته دیگر: ما پیش از این که ببینیم در آغاز تولد مى‏شنویم و پس از مرگ نیز مى‏شنویم.

و خداوند، از قول اهل جهنم نقل مى‏کند: «لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ»سوره ملک، آیه 10. مى‏گویند: اگر مى‏شنیدیم یا مى‏اندیشیدیم در آتش نبودیم.

آنان به دو چیز تکیه کرده‏اند به شنیدن و به اندیشه کردن.

«هجرت» همه جا بر «جهاد» و «مهاجرین» همیشه بر «انصار» پیشى گرفته است.

چرا هجرت همه جا بر جهاد و مهاجرین همه جا بر انصار، پیشى دارد؟

مکتب الهى، اجتماعى، سیاسى اسلام در روند تکاملیش براى مصون ماندن از گزندها و آسیب‏ها در آغاز، راه و روش پنهان‏کارى (تقیه) را پیش گرفت سپس هنگامى که توان بیشترى یافت هجرت را برگزید. دو هجرت به حبشه و بعد هجرت به مدینه انجام گرفت و هنگامى که براى درگیرى با دشمنان، توان مالى و نظامى و اجتماعى یافت شیوه مبارزه مسلحانه و جهاد را پیش گرفت پس هجرت بر جهاد تقدم زمانى دارد و غالب مهاجرین نیز بر انصار، در گرایش به اسلام پیشاهنگى زمانى دارند